کد مطلب:36241 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

اقوام و خویشان، بال و پر انسانند











(و اكرم عشیرتك فانهم جناحك الذی به تطیر و اصلك الذی الیه تصیر و یدك التی بها تصول)

«و خویشان و تیره و تبار خود را گرامی دار چه آنكه آنان بال تواند كه با آن پرواز میكنی و ریشه و پایه ی تواند كه به ایشان باز می گردی و دست تو می باشند كه با آن صولت خود را نمایانده و حمله میكنی»

در این قسمت، امر به اكرام عشیره و خویشاوندان فرموده و سه نكته را در مقام علت مطلب، ذكر كرده اند یكی:

اینكه عشیره و اقوام آدمی بال اویند یعنی همانگونه كه بال و سیله پرواز و اوج گرفتن آدمی است اقوام و خویشان نیز وسیله بالا رفتن و پرواز كردن او می باشند و انسانی كه اقوام و عشیره ندارد وسیله ی پرواز و ترقی ندارد.

دیگر آنكه آنان اصل و ریشه ی آدمی می باشند كه انسان بدانها توجه كرده و رو می آورد و بسوی آنان باز می گردد.

و سومین مطلب آنكه آنان به منزله ی دست آدمی هستند، انسان با دست خود دفع شر دشمنان می كند و صولت و سطوت خویشتن را نشان می دهد و بدان وسیله از خود دفاع می نماید اقوام و خویشان انسان دست توانائی برای او می باشند كه بوسیله ی آنها دفع شرور و آفات از خود كرده و به وجود آنان سر افراز و معزز و محترم خواهد بود و فقدان اقوام و عشیره موجب تنها شدن آدمی و از دست دادن حامیان خود است.

و همین مطلب بصورت دیگر در خطبه ی 23 آمده می فرماید: «ایها الناس انه لا یستغنی الرجل و ان كان ذا مال عن عشیرته و دفاعهم عنه بایدیهم و السنتهم و هم اعظم الناس حیطه من ورائه و المهم لشئثه و اعطفهم علیه عند نازله اذا نزلت به». «ای مردم! راستی كه انسان، هر چند كه ثروتمند و دارای اموال بسیار باشد از خویشان خود و دفاع

[صفحه 261]

آنان از او با دست و زبانشان بی نیاز نیست، و آنان بالاترین مردمند كه پشت سر او از او دفاع كنند و از هر كسی بهتر پراكندگیهای او را بر طرف كرده به نظم و انسجام خواهند برد و مهربانتری مردم بر او به هنگام حدوث پیش آمدهای ناگوار می باشند».

و در همین خطبه نیز می فرماید: «الا لا یعدلن احدكم عن القرابه یری بها الخصاصه ان یسدها بالذی لا یزیده ان امسكه و لا ینقصه ان اهلكه و من یقبض یده عن عشیریه فانما تقبض منه عنهم ید واحده و تقبض منهم عنه اید كثیره و من تلن حاشیته یستدم من قومه الموده». «آگاه باشید هنگامی كه كسی از شما فقر و تنگدستی را در خویشان خود می بیند نباید از آنان اعراض كرده و روی بگرداند، از آنان چیزی را دریغ كند كه نگهداشتنش زیادی نمی آورد و از بین رفتنش كمبودی ایجاد نمی كند، كسیكه دست دهنده ی خود را از بستگانش باز دارد تنها یك دست از آنها باز داشته ولی از حمایت دستهای فراوانی محروم شده است، و آن كس كه بال نرمی و محبت را بگستراند دوستی اقوامش پایدار خواهد ماند».

یوسف صدیق را بنگرید كه با آن همه بدی و قساوت كه از برادران خود دید مع ذلك هنگامی كه خود را به برادران معرفی كرد و آنان گفتند: «تالله لفذ آثرك الله علینا و ان كنا لخاطئین» «به خدا سوگند كه خدا تو را بر ما برگزید و ما مقصر و خطاكاریم». او در جواب فرمود: «لا تثریب علیكم الیوم یغفر الله لكم و هو ارحم الراحمین»[1] «امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست خداوند شما را می آمرزد و او ارحم الراحمین است».

در ذیل این آیه ی فرشته ی نكته جالبی نقل كرده اند و آن اینست: كه از بزرگواری حضرت یوسف این است كه بردران او گفتند: تو ما را صبح و شام به طعام خود فرامی خوانی و ما كه آنگونه درباره ی تو بدی كردیم خجالت می كشیم یوسف در پاسخ

[صفحه 262]

فرمود: اهل مصر هر چند كه من امروز بر آنان حكومت دارم ولی با هم دید سابق به من می نگرند و می گویند: منزه است خدائی كه بنده ای را به این مقامات رسانید كه به بیست درهم خریداری شده بود. و من اكنون ببركت شما جاه و جلالی پیدا كرده و در دیدگان مردم بزرگ شده ام زیرا دانسته اند كه شما برادران منید و من از تبار ابراهیم علیه السلام می باشم.[2].

كلام حضرت یوسف عین كلام امیرالمومنین است كه اقوام، ارحام و خویشان آدمی مایه ی عزت و سرافراز انسانند. از گفتار برادران استفاده می شود كه آنان می خواستند طوری بشود كه دیگر به نزد یوسف نیامده و با او روبرو نشوند زیرا اعمال گذشته ی خود را درباره ی یوسف به یاد آورده و شرم می كردند ولی یوسف آنان را به ملاقات خویش دلگرم می سازد كه شما مایه ی عزت منید و داشتن برادران متعدد و نزدیكان و خویشان، موجب سرفرازی و تشریف من در انظار مردم می باشد. و شاید روی همین جهت كه عشیره ی آدمی بال و پر اویند، خداوند خاب به پیامبر اسلام كرده و فرمود: «و انذر عشیرتك الاقربین»[3] «عشیره ی نزدیك خودت را انذار كن و بترسان». آری اول باید پر و بال خود را اصلاح كرد و سپس به دیگران پرداخت.

خلاصه كلام مبارك امیرالمومنین در اینجا ترغیب و تشویق به صله ی ارحام است و مسلمانان را توجه میدهد كه برای بزرگداشت و احترام نزدیكان كوشش كرده و هر چه بیشتر به آنان اسحان و انعام بنمایند و توجه داشته باشند كه آدم بدون خویشاوند، چونان مرغ بی پر و بال می باشد كه وسیله ی اوج و پرواز ندارد. و بنابراین نباید انسان با دست خود پر و بال خویشتن را بزند. ابن ابی الحدید در اینجا داستانی داردطالبین مراجعه كنند.

[صفحه 263]


صفحه 261، 262، 263.








    1. سوره ی یوسف آیه ی 91 و 92.
    2. تفسیر روح البیان ج 4 ص 313 و زمخشری نیز در كشاف نقل كرده است.
    3. سوره شعراء آیه ی 214.